در کلاسهای درس حوزه و دانشگاه معمولا این چنین است که طلبه و دانشجو میدان بیشتری نسبت به مدرسه و دبیرستان برای پرسش و پاسخ پیدا میکند - هم به دلیل سطوح بالاتر علمی و هم به دلیل فضایی که اساتید به طلبه و دانشجو میدهند - غالبا هم چنین است که هرچه بیشتر استاد اجازه طرح سوال و اشکالات احتمالی وارد بر بحث را بدهد مباحث درس پختهتر و از استحکام و اتقان بیشتری برخوردار میشود و به قول معروف اصل مطلب جا میافتد، اما در همین دروس سطح بالا گاه اتفاق میافتد که طلبه و دانشجو با طرح سوالات خارج از موضوع و بعضا بیموقع، بحث را از مدار اصلی خارج و موضوع را به حاشیه برده و استاد را از اصل مطلب دور میکند.
شاید یکی از دلایل عمده چنین پیامدی خاصیت جوانی شرکتکنندگان کلاس باشد. به عنوان مثال وقتی طلبه جوانی توانسته با موفقیت مراحل متعدد علوم پایه، مقدمات و دروس سطح حوزه را در مدت زمانی قابل قبولی به پایان برساند وارد مرحله تازهای میشود (درس خارج) که کاملا با مراحل قبلی متفاوت است و بالاخص اگر استاد هم از مراجع تقلید باشد، دوست دارد در میان انبوه شاگردان و بزرگان که عموما از او بزرگتر و سالهای متمادی در درس استاد حضور داشتهاند استعداد و قابلیتهای خود را هم به حاضرین و هم به استاد تفهیم و مورد توجه قرار گیرد و بالاخره کمکم گفته شود فلانی ازجمله مستشکلین درس استاد است.
درسالهای دفاع مقدس و در آن ایام که شهر مقدس قم هر چند وقت یکبار با موشکهای حزب بعث عراق مورد حمله و مردم بیدفاع قم به خاک و خون کشیده میشدند درس خارج حضرت آیتالله فاضل لنکرانی(ره) باشکوه هرچه تمام برگزار و مایه دلگرمی دوستداران امام و انقلاب بود. یکی از پرازدحامترین درسهای آن روز حوزه علمیه قم خارج کفایه استاد بوده علاوه بر فضل و تسلط کامل استاد بر ابعاد موضوع آشنایی استاد با مبانی فقهی و اصول امام رحمتالله علیه، انقلابیبودن استاد بر این شکوه میافزود.
در یکی از روزهای بسیار سرد زمستانی قم و در همان آغاز شروع درس یکی از طلاب ضمن بلندکردن دست خود و با اصرار و با صدای بلند گفت: اشکال دارم و به گمانم این کار را چند بار تکرار کرد، استاد اندکی تامل کرد و کمی هم عصبانی شد! فرمود: به "بسمالله الرحمن الرحیم"اشکال دارید یا به نشستن من اینجا، هنوز که من چیزی نگفتم؟! هنوز درس شروع نشده است که شما اشکال میکنید! آنگاه استاد ضمن توجه حضار به نکات فراوان اخلاقی در باب سوال و جواب عمده وقت درس را به بیان آداب اشکال و نقد از نظر اسلام پرداخت "روحش شاد و یادش همواره گرامی باد"
حالا حکایت نقد و اشکال به کابینه تشکیل نشده دولت دکتر روحانی است! آیا این از آداب اسلامی است که افراد و شخصیتهایی را که این روزها توسط جراید، رسانهها به عنوان "حدس و گمان و یا وزیر احتمالی مطرح میشوند" مورد نقد و اشکال قرار دهیم و بعضا در مورد آنها هر سخن و مطلبی را منتشر نماییم؟! با تکیه بر کدام اصل "اسلامی یا اخلاقی"دولتی را که هنوز "بسمالله"کارش را نگفته است اینطوری مورد هجمه و نقد قرار میدهیم؟ کمی صبر کنیم فرصت نقد دلسوزانه هم فرامیرسد.
مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان مورخ 6/5/92 فرمودند: "من عقیدهام این است که از اهمه دولتها و ازجمله دولتی که منتخب است و انشاءالله تا یکی دو هفته دیگر رسما تشکیل و مشغول به کار خواهد شد باید حمایت کرد، باید کمک کرد باید همکاری کرد دوستان گفتند اگر اینجور باشد ما حمایت میکنیم اگر اینجور باشد انتقاد میکنیم البته من با انتقاد مخالفتی ندارم منتهی توجه شود که اولا انتقاد با عیبجویی فرق میکند ثانیا باید فرصتی برای کار بوجود بیاید... عجله نکنید در شروع انتقاد". برخی بدون توجه به شمارها و برنامه اعلامی رئیسجمهور منتخب و از روی عمد همچنان اصرار دارند که با ملاک و معیار خود اشخاص و شخصیتها را در قالب یک گروه سیاسی تعریف نمایند! در نگاه این آقایان، شخصیتهای سیاسی و همکاران آینده دکتر روحانی الزاما باید یا اصولگرا باشند یا اصلاحطلب، هنوز اندک زمانی از برگزاری انتخابات نگذشته است مگر فراموش کردهاید که مردم به شخصیتی رای دادند که اعلام کرد اساسا چنین قطببندی و تقسیم جامعه به دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب را رد و بطور آشکارا موضعش را اعلام و مردم هم به همین دلیل به وی رای دادند.
چه میشود که شما هم با مردم و اندکی - لااقلاند زمانی - اعتدالی حرکت کنید! نمیخواهید بفهمید و به دیگران بفهمانید که در کشور اتفاق سیاسی مهمی رخداده است؟ نمیخواهید اعتراف کنید که شعارهای دکتر روحانی که با نقد دو جریان سیاسی قدرتمندی که سالیان سال حاکم بر جامعه بودند مورد توجه و استقبال جامعه مدنی قرار گرفته است؟! پس حداقل احترام به رای و شعور مردم چه میشود؟! خداوند همه ما را به راه راست هدایت تا کمی با انصاف دیگران را نقد نماییم. انشاالله.